سه مقاله
روش تدریس و کلاس داری
روش تدریس و كلاسداری
محورهای بحث
در تدریس و روشهای مربوط به آن، چون در یك طرف معلم است و در طرف دیگر، شاگرد، در این میان، علم و تجربه است كه با استفاده از « بیان » و « ابزار » انتقال مییابد. از این رو، نكات مربوط به « روش تدریس » در محورهای زیر خلاصه میشود:
الف. نكات عاطفی، روحی، فكری، اخلاقی و رفتاری
ب. نكات علمی، تخصصی و مهارتهای تجربی
ج. نكات تداركاتی و ابزاری و وسائل آموزشی.
به تعبیر دیگر: این نكات شامل چند بخش میشود:
1. آنچه به معلم مربوط میشود
2. آنچه به شاگردان مربوط میشود
3. آنچه به فضای آموزشی و كلاس مربوط میشود
4. آنچه به زمان، ساعت و مقدار درس مربوط میشود
5. آنچه به متن آموزش مربوط میشود
6. آنچه به موضوع درس مربوط میشود.
تذكر:
برخی از نكات یاد شده و نیز آنچه به طور مبسوط آورده میشود، مختص تدریس در كلاسهای جدید و با استفاده از تخته سیاه است و برخی نكات عام تدریسی است كه شامل هر نوع تدریس، در هر جا و هر موضوع، حتی تدریس به سبك سنتی حوزهها هم میشود.
آنچه به معلم مربوط میشود؟
این ویژگیها، مستلزم داشتن:
الف. اطلاع از اصول روان شناسی
ب. معلومات كافی در رشته مورد تدریس
ج. مهارت علمی و تجربه كاری است.
به تعبیر دیگر میتوان چنین ترسیم كرد:
چگونه باید باشد؟
معلم چگونه تدریس كند؟
چگونه رفتار كند؟
معلم، چگونه باید باشد؟
1. اطلاع كافی و تسلط بر موضوع درس داشته باشد؛ تا هم خوب تدریس كند و هم قادر به رفع شبهات باشد
2. اعتماد به نفس، ایمان به توانایی خویش، خجالت نكشیدن و احساس حقارت نداشتن
3. داشتن جربزه و قدرت اداره كلاس، روحیه قوی و مدیریت لازم
4. تواضع، نداشتن غرور و خود بزرگ بینی.
5. اخلاق (خوش خلق، دل سوز، مؤمن به كار خویش و علاقه مند به معلمی(
6. نظم و انضباط وخوش قولی، توجه به « الگو » بودنش برای شاگردان.
7. فصیح بودن، داشتن قدرت بیان و صدای دل نشین.
چگونه تدریس كند؟
هر جلسه درس، از مجموعهای آموزشها، شیوهها، تمرینها و تكلیفها تشكیل میشود. در هر نوبت، پیش از شروع، انجام كارهایی مقدماتی از قبیل: حضور افراد، بررسی و بازدید تكالیف درسی، تذكرات لازم و آماده سازی افراد برای گوش دادن و ایجاد شوق و انگیزه برای آموختن و بیان شیوه كار انجام میشود. آنگاه قسمت اصلی كه ارائه طرح درسی است و سپس فعالیتهای تكمیلی از قبیل خلاصه درس و جمع بندی سؤالات پایانی و ارائه تكلیف و تمرین و آزمون انجام میگیرد.
مجموعهای از این نكات به صورت زیر قابل بیان است:
1. مطالعه و آمادگی قبلی و تهیه درس (مقدمه، مطلب اصلی، پروراندن، نتیجه گیری(
2. تفهیم مطلب، نه فقط گفتن و رد شدن بدون توجه به فهم مطلب توسط شاگردان (گفت و شنود با شاگردان، میزان فهم و تفهیم در كلاس را روشن میسازد(
3. ذكر اجمالی از درس قبل و جمع بندی مطالب در پایان درس
4. سؤال كردن از شاگرد، تا وی احساس حضور و خطاب پیدا كند
5. فرصت سؤال دادن به شاگرد، كه هم شخصیت دادن به اوست، هم كمك به فهم و هم پرورش ذهن
6. استفاده از وسایل و ابزار كمك آموزشی (سمعی و بصری و اجرا و عمل كردن در كلاس، مثل آموزش وضو(
سه نكته اخیر، هم كلاس را بانشاط نگه میدارد، هم كمك به فهم و تفهیم میكند، هم فرصت فكر كردن به معلم و شاگردان میدهد و هم شاگردان از چنین كلاسی راضی میشوند و از حضور در آن لذت میبرند.
نكات جنبی تدریس
نكاتی مرتبط با مسائل شكلی و ظاهری كلاس و تدریس و رفتار در حین تدریس است كه رعایت آنها جاذبه آفرین است:
1. تمرین روی لحن و صدا و بیان
2. ارزشیابی از كار خود و تأثیر درس و فهم شاگردان
3. واگذاری مسؤلیتهایی به افراد در كلاس (سهیم كردن آنان(
4. ادامه یادگیری برای معلم، در جا نزدن، افزایش مطالعه و آگاهی
5. ابتكار در تدریس
6. آرام كردن كلاس با راههای غیر مستقیم
7. رعایت وقت از نظر شروع و ختم و میزان تدریس و حضور بموقع
8. آراستگی و نظافت ظاهری معلم
9. تكیه ندادن به دیوار، تخته سیاه، میز
10. بازی نكردن با تسبیح، قلم، لباس، و هر چیز دیگر
11. استفاده از تخته سیاه و تابلو و طرح و نمودار
12. ایجاد رقابت سالم میان شاگردان
چگونه رفتار كند؟
نحوه رفتار با شاگردان و مراعات حقوقی كه بر گردن معلم است،هم او را محبوب میسازد و هم ضامن توفیق او در امر تدریس است و آمیختن تدریس به لطف و خوشرفتاری، جاذبه میآفریند.
درس معلم ار بود زمزمه محبّتی جمعه به مكتب آورد طفل گریز پای را
1. شوخ طبعی و مزاح با شاگردان در حد تعادل. بشاش بودن؛ به نحوی كه نه كلاس خشك و سرد باشد و نه تبدیل به جلسه خنده و تفریح گردد.
2. صبوری، تحمل و بردباری
3. برخورد تشویق آمیز و توجه به نقاط مثبت شاگردان و طرح آنها در جمع
4. احترام به شخصیت دانش آموزان، شخصیت بخشیدن به شاگردان
5. پرهیز از انتقام و لجاجت، داشتن روحیه عفو و اغماض و ارفاق
6. ثبات عاطفی و روانی، تزلزل نداشتن در روحیات و كیفیت رفتار
7. علاقه و صمیمیت نسبت به شاگردان: آشنایی با آنان از نزدیك، دانستن اسم و خصوصیات فردی آنان، كمك به آنان، روحیه همدردی و همكاری، همراز و مشاور بودن برای شاگردان
8. عدل و انصاف و تساوی در نمره دادن، سؤال كردن، پاسخ به سؤالها، تكلیف، نگاه و توجه و ... [3
9. كف نفس و خویشتن داری نسبت به:
شهوت ‘ با عفاف
غضب ‘ با خون سردی و وقار
غرور ‘ با تواضع و اقرار به اشتباه و شهامت « نمیدانم » گفتن
معلم باید در برابر كج فهمی، دیرفهمی، پرسشهای بی جا، اشكالات بیانی، آزار، اشتباهات، كم كاری یا حوادث غیر مترقبه در محیط درسی و كلاس، خود را نگه دارد و خشم نگیرد.
10. اعتماد بخشیدن به شاگردان ضعیف.
مفهوم كلاسداری
در كلاسداری، به طور عمده باید معلم، هم توجه و هم شناخت و كنترل نسبت به مقولههای زیر داشته باشد و محیط مناسب برای فعالیت و یادگیری فراهم آورد. این تدابیر مربوط است به:
ـ مقدار شاگردان
ـ وسایل و امكانات آموزشی
ـ نوع درس و رشته
ـ تناسب سطح فكر و معلومات شاگردان
ـ شرایط عمومی آموزشگاه
ـ انطباق درس با مسائل زندگی
درباره تخته سیاه
استفاده از گچ و تخته سیاه در تدریس، فواید بسیاری دارد؛ از جمله:
ـ كمك به فهم بهتر درس (سمعی و بصری(
ـ كمك به شاگردان برای یادداشت برداری و نیز درست نوشتن كلمات یا متون عربی و ...
ـ فرصت به معلم برای تنظیم بهتر مطالب
ـ توجه دیرآمدگان به بحث
ـ توجه خود معلم كه چه گفته و تا كجا بحث كرده است
ـ و ... .
نكاتی كه خوب است استاد، در استفاده از تخته سیاه، مراعات كند:
ـ موضوع درس را در سمت راست و بالا بنویسد و تا پایان، پاك نكند
ـ تخته و گچ، صاف و مرغوب باشد، و اندازه تخته، مطلوب
ـ تخته را از بالا به طرف پایین پاك كند
ـ پرهیز از پاك كردن با دست یا لباس
ـ خط خوب و خوانا
ـ تسلط بر نوشتن بدون معطلی زیاد
ـ پشت به شاگردان نكردن، بلكه یك طرف ایستادن و نوشتن
ـ تابلو در دید همه باشد، از نظر دوری و نزدیكی، بالا و پایین، نبودن مانع و ...
ـ همزمان با نوشتن، خواندن و تلفظ كردن، تا بشنوند
ـ استفاده از یادداشت، تا مطلب یادش نرود.
نور
كنترل معلم نسبت به نور و میزان مطلوب آن در كلاس ضروری است
ـ نه كم باشد، نه زیاد و آزار دهنده
ـ تابش خورشید یا نور لامپ قوی، به چهره شاگردان یا معلم مستقیم نباشد
ـ سایه و روشن بودن تخته سیاه، حواس را پرت میكند.
حرارت
سرما یا گرمای زیاد، سبب عدم تمركز فكر شاگردان نسبت به درس است. درجه سی حد متعادل است. توجه معلم به میزان حرارت كلاس و وضعیت سرما و گرما، ضروری است.
هوا
گاهی، هوای ناسالم، حواسها را ناجمع میكند. گشودن پنجره، روشن كردن تهویه، برگزاری كلاس در هوای آزاد و ... مورد توجه باشد.
نوع نشستن
نحوه نشستن شاگردان و آرایش نفرات، باید به نحوی باشدكه معلم، هم صدایش به همه برسد، و هم بر همه تسلط و اشراف و دید داشته باشد. به هر نحوی كه شرایط، مقتضی آن باشد،آرایش افراد صورت گیرد .
عیوب و محاسن كلاسداری[4]
با توجه به نكاتی كه تا كنون یاد شد، محاسن و عیوب كلاسداری، خود به خود روشن میشود. اما در یك فهرست بندی منظم و موضوعات ریزتر، بهتر میتوان به آنها توجه یافت و به كار گرفت. این محاسن و معایب در چند محور، قابل طرح است:
عیوب كلاس داری
الف. از نظر ظاهر و حركات و بیان:
1. صدای زیاده از حد بلند یا صدای نارسا، بریده بریده، و مقطّع و یك نواخت
2. صدا و حركات آمرانه و حركات تصنعی و تبسم و خنده غیر طبیعی یا خشن یا عاری از ظرافت
3. لحن بی حوصله یا خسته و یا سرد و یك نواخت
4. قیافه ناراحت
5. صورت و لباس كثیف و نامرتب
6. لحن صحبت شبیه به قرائت
7. پاك كردن بینی با انگشت
8. بازی با گچ و تسبیح و ... موقع تدریس
9. حركات زیاد دست و بدن و راه رفتن موقع تدریس یا قرائت
10. تكیه كلام به خصوص و تكرار كلمات
11. بلند كردن صدا برای فهماندن مطلب
12. تظاهر به خوش خلقی ولی غضبناك شدن آنی
13. تكیه به میز و نیمكت، هنگام صحبت، نشستن روی میز
RE: شیوه ی کلاس داری
انواع روش کلاسداري
هر يک از معلمان يکي از روشهاي کلاسداري)مديريت کلاس) را متناسب با روحيات و نوع نگاه خود به محيط و دانشآموز انتخاب کردهاند. روشکلاسداري علاوه بر معلم براي دانشآموزان هم بسيار مهم است اگر دانشآموزي در درک روش کلاسداري معلم اشتباه کند، احتمالا عواقب سوئي را بايد تحمل بکند. به همين علت آنان در يکي دو جلسهي اول سعي ميکنند روش کلاسداري معلم را حدس بزنند و رفتار خود را با آن متناسب کنند، معلم هم سعي ميکند با شفافيت روش خود را چه با کلام و چه با اعمال خود براي دانشآموزان مشخص سازد.
تدريس علمي با ارتباط بسته: در اين روش معلم، باسواد است، روش تدريس را ميشناسد و به مباني نظري حوزهي تدريس خود کاملا مسلط است. درس راکاملا علمي و حرفهاي تدريس ميکند، اما با مسائل حاشيهاي کلاس کاري ندارد و ارتباط غيردرسي کمي با دانشآموزان دارد. بر خلاف تصور اکثر دانش آموزان که فکر ميکنند اين نوع معلمان ذاتا انسانهاي درونگرا و خشکي هستند ممکن است آنان خارج از محيط کلاس و در جمع همکاران و دوستان بسيار بذلهگو و بانشاط باشنند اما آنان سعي ميکنند بين محيط کاري و محيط غيرکاري تمايز قائل شوند. معمولادانشآموزان فعال و درسخوان اين نوع معلمان را بسيار دوست دارند و سعي ميکنند از اندوختهي علمي آنها حداکثر استفاده را ببرند. دانشآموزان ضعيف، اين نوع معلمان را دوست ندارند چرا که در کلاس آنها حوصلهشان سر ميرود ولي کمتر ميتوانند دست به شيطنت بزنند چرا که فرهيختگي علمي معلم در جو کلاس حاکم است.
تدريس علمي با ارتباط باز: در اين روش مانند روش بالا، معلم از نظر علمي باسواد است در عين حال سعي ميکند کلاس را از حالت يکنواخت و کسلکننده خارج کند. اين نوع معلمان متناسب با روحيات خودشان از روشهاي مختلفي براي ايجاد تنوع در کلاس استفاده ميکننند از طنز و جوک گرفته تا داستان گويي و مخصوصا بازگويي خاطراتي که شايد با اندکي اغراق آميخته شده باشند. به هر حال جو اين نوع کلاسها اکثر دانشآموزان قوي و ضعيف را راضي ميسازد. حتي در اين روش ممکن است دانشآموزان ضعيفي که اندک استعدادي در درس مربوطه داشته باشند به سبب توجه فردي معلم و علاقهي دانشآموز به شخص معلم، پيشرفت محسوسي داشته باشند. اين نوع تدريس بسيار سختتر از روش بالا است و ممکن است در برخي موارد دانشآموزان روش معلم را درک نکنند و از جو غيردرسي رها نشوند و يا تمايل بيشتري داشته باشند که در آن حال و هوا باقي بمانند. معلم بايد مهارت کافي داشته باشد تا بتواند بين اين دو نوع رفتار، تعادل ايجاد کند و اين موضوع را به دانشآموزانش تفهيم کند که کنترل کلاس هميشه بايد در دست معلم باقي بماند.
تدريس غيرعلمي با ارتباط بسته: در اين روش يا معلم از نظر مباني نظري و علمي در درس مورد تدريس وضع مناسبي ندارد يا واجد مباني علمي مناسبي است اما روش انتقال (ظرف انتقال) را نميشناسد، چرا که روش انتقال و ارتباط، خود يک هنر و فن است. در اين روش معلم تا حد امکان از تعاملات رفتاري عيردرسي پرهيز ميکند و ارتباط او با دانشآموزان محدود به چهارچوب کتاب و کلاس درس است. در اين روش هم شاگردان ضعيف و هم شاگردان قوي ناراضي هستند. قويترها ناراضي از اينکه نتوانستهاند چيزي بياموزند و ضعيفترها ناراضي از اينکه هم چيزي ياد نگرفته اند و هم نتوانستهاند شوخي و بازيگوشي کنند. بستر اين نوع کلاسها استعداد آشوب و بينظمي نه تنها از طرف دانشآموزان ضعيف بلکه از طرف دانشآموزان خوب را هم دارد.
تدريس غيرعلمي با ارتباط باز: در اين روش معلم فاقد معلومات کافي يا در حيطهي مباني علمي يا در حيطهي انتقال است با توجه به اين مسئله عمدا يا به اجبار تن به ايجاد جو آزاد و ارتباط دوستانه و غيررسمي ميدهد. در اين نوع کلاسها دانشآموزان ضعيف راضيتر هستند و در پايان وقت کلاس با خود ميگويند، درس که نتوانستيم بخوانيم اما تفريح خوبي کرديم! محيط اين نوع کلاسها پر سر و صدا و پرآشوب است و امکان کنترل کلاس به وسيلهي معلم بسيار کم است.
به هر حال بايد توجه کرد که تدريس کاري فوقالعاده پيچيده و پر از ريزهکاريهاست و يک نگاه و رفتار معلم ممکن است سرنوشت فردي را تغيير دهد. جمع بين ياد دادن مطلب و ايجاد جو دوستانه و ارتباط صميمي سخت دشوار است و مابين اين دو فاصلهاي بسيار کم وجود دارد. با اندک لغزش يا خطايي ممکن است مخاطبان پيام را درک نکنند يا به نفع حال خود (لذتهاي شيرين بازيگوشي) تعبير کنند. اما به هر روي مخاطبان معلمان، کودکان و نوجوانان هستند، نميتوان از آنان انتظار داشت که مثل ما بينديشند و مثل ما عمل کنند و مثل ما به جهان نگاه کنند. گاهي بايد خودمان را جاي آنان نشسته بر روي نيمکتهاي نه چندان راحت و پشت ميزهاي نه چندان فراخ تصور کنيم که مجبوريم روزي شش ساعت به سخنان شايد يکنواخت چندين معلم گوش فرادهيم در حالي که همگي از ما انتظار دارند ساکت باشيم و گوش کنيم و ياد بگيريم و دم نزنيم.
منبع:روشهاو فنون تدريس ( حسن شعباني) کاربردروانشناسي در تدريس(محمد پارسا)
استفاده از روشهاي فعال ياددهي مبتني بر IT:
معلمين گرامي بايد به شناسايي و ارتقاي مهارتهاي خود در كاربرد فناوريهاي نوين نظير ICT و IT در آموزش بپردازند. به اين ترتيب نه تنها ميتوانند از راهبردهاي گوناگون در آموزش استفاده كنند، بلكه امكان پاسخگويي به نيازها و تفاوتهاي فردي، ياد گيرنده را فراهم ميسازند و با استفاده از جذابيتهاي فناوريهاي در جهت ايجاد انگيزه، كلاس موفقتري را خواهند داشت و شور و نشاط بيشتري در كلاس ايجاد ميكنند.
شاگردان نيز در هنگام كار با ICT، اغلب در غالب گروهي مشاركت ميكنند و تجربهي اين گونه كارها به تقويت و رشد مهارتهاي فردي و اجتماعي، ميافزايد.
هر دانشآموز با هر ميزان از توانايي ميتواند از اين فناروي برخوردار باشد و از فرآيند يادگيري غنيتري برخوردار گردد. ما معلمين بايد سعي كنيم با ياري خداوند گنج دورني دانشآموزان و استعدادهاي نهفته آنها را نمايان كنيم. يعني يادگيري براي عمل كردن، يادگيري براي زندگي در كنار هم و با هم بودن را پرورش دهيم.
از ICT به عنوان ابزاري براي پشتيباني از اهداف تدريس بايد استفاده كنيم و دانشآموزان را به همكاري با يكديگر به هنگام كار با اين ابزار تشويق كنيم، تا ضمن دستيابي به يادگيري مستقل و فعال، تقويت كار مشاركتي را پرورش دهيم و باعث تقويت تواناييهاي دانش پژوهان در جمعآوري و پردازش اطلاعات و نوشتن گزارشها باشيم.
بررسي نحوه تدريس:
بهترين روش تدريس را چگونه ميتوان ارائه داد؟
اين سؤالي است كه تمامي همكاران به هنگام تدريس به آن ميانديشند. در گروهي از همكاران كم تجربه گاهي اين سؤال به همراه اضطرابي خاص ظاهر ميشود و اگر به نحوي اين اضطراب را به هنگام تدريس بروز دهيم يعني «اولين پله شكست».
دانشآموزان راهنمایی معمولاً تجربه چندين ساله در شناخت كليه رفتارهاي معلمشان دارند و كوچكترين رفتار معلم را ناخودآگاه زير ذرهبين تجزيه و تحليل خود قرار ميدهند و شايد نتوانند آنچه حس ميكنند بيان كنند ولي به هر حال با نگاه يا رفتارشان به يكديگر يا به معلم گوشزد ميكنند. با دانشآموزان كه صحبت ميكردم اولين نكتهاي كه در كلاسداري مدنظر داشتند، اين بود كه معلم بايد بتواند تسلط كامل خود را بر موضوع و كلاس نشان دهد. همكاران نيز با بيان خود همين مطلب را ميرسانند. معلم بايد احاطه به كليه موارد بحث داشته باشد و قدرت ارائه آنها را نشان دهد. بسياري از همكاران جهت موفق بودن، لزوم داشتن طرح درس مناسب و فراگير، خواه به صورت مكتوب يا ذهني را قائل بودند. آنان معقتد بودند وجود طرح درس مناسب باعث تسلط كامل معلم بر موضوع مربوط ميشود تا بدون اتلاف وقت موارد درسي را به طور كامل پياده كند.
جلسه اول تدريس:
به عقيده تعداد زيادي از همكاران و دانشآموزان مهمترين جلسه در طول سال همان جلسه اول است.
اولين برخورد معلم با دانشآموز چگونه بايد باشد؟
عدهاي از معلمين موفق جهاني معتقدند اولين برخورد بايد به نحوي باشد كه دانشآموز حس كند در يك برنامهريزي كاملاً منظمي قرار گرفته است. كليه قوانين كلاس در طي سال، در همين جلسه بايد مشخص گردد. صحبتهاي مهمي از قبيل نحوه تدريس يا روش صحيح مطالعه يا نحوه برنامهريزي روزانه و همچنين اهميت انضباط در همين جلسه مطرح گردد. در مورد انتخاب نوع انضباط، اينكه از نوع انضباط مقتدرانه، بروني و مستبدانه، يا انضباط دموكراتيك، دورني با احساس مسئوليت و اينكه كداميك مؤثرترند. قضاوت و ارزيابي به عهده خود شماست. همچنين معلمين موفق دنيا در جلسه اول نسبت به استفاده كمتر از برنامههاي تلوزيوني تأكيد دارند. آنها ميگويند برنامههاي تلوزيوني باعث كاهش فعاليت بدني و عموماً اتلاف وقت بچهها ميشوند. كارشناسان نيز بحث مفصلي در اين مورد دارند كه بررسي و قضاوت آنها به عهده خود شماست.
اهميت ايجاد انگيزه در جلسه اول:
اگر معلم بتواند در جلسه اول اهميت فراگيري علم را به كلاس تزريق كند جلسات بعدي به مراتب بسيار بهتر و ارزندهتر ميشوند و كلاس از معلم محوري به سوي شاگرد محوري حركت كره و تبديل به كلاسي پويا و ارزنده ميگردد.
در مورد علم و اهميت آن از بيانات لطيف حضرت علي)ع) ميتوانيم سود ببريم آنجا كه در ستايش دانش ميفرمايند: هر ظرفي تنگ ميگردد (پر ميشود) به آنچه درون آن ميگذارند مگر علم و دانش (سينه دل) كه چون علم در آن راه يافت فراخ ميگردد و گنجايش دارد براي پذيرفتن علم ديگر، اين دلها ظرفهاي علوم و اسرارند و بهترين آن دلها، نگهدارندهترين آنهاست (كه سپرده شده را خوب نگهدارد و به يايد دارد) پس هوشيار باش و از من نگاهدار و به ياد داشته باش آنچه به تو ميگويم: اي كميل: علم بهتر از مال است. زيرا علم ترا از گرفتاريهاي دنيا و آخرت نگاه دارد و تو مال را از تباه شدن نگاه ميداري، مال را بخشيدن كم ميگرداند ولي علم در اثر بخشيدن و ياد دادن به ديگران فزوني مييابد.
دو خورنده هستند كه سير نميشوند، خواهان علم كه هر چه بر او كشف و هويدا شود باز مجهول ديگري را ميخواهد معلوم كند و خواهان دنيا كه آنچه از كالاي دنيا بيابد باز ميخواهد كالاي ديگري به دست
نحوه شروع تدريس:
شاگردان معمولاً دوست دارند معلم قبل از شروع درس جديد، خلاصهاي از مطالب گذشته را اشاره كند و معتقدند اين كار باعث ايجاد آرامش در فراگيري مطالب جديد ميگردد. عموماً خود همكاران نيز به اين مورد آگاهند و به لزوم انجام اين كار معتقدند. هر چند اين اشاره بسيار كوتاه و گذرا باشد، ولي اين احساس اطمينان روحي را كه مطالب قبلي تماماً مرور و وارد ذهن ما شده و اكنون آماده پذيرش جديد هستيم، را ميدهد. و اين خيلي فرق ميكند با معلمي كه به نظر دانشآموزان از يك نقطه گنگ شروع به حركت ميكند. در اين موارد بسياري از بچهها چون اطمينان به دانستن مطالب سابق ندارند و در ذهن خود اتصال مطالب جديد به قديم را نمييابند، لذا بيشتر به گذر وقت ميانديشند، تا آنچه معلم بيان ميكند.
روش موفق تدريس از ديدگاه دانشآموزان
اكثريت دانشآموزان، كلاس معلم محوري را كه در آن سخنران مطلق معلم باشد قبول ندارند. ناسازگاري در چنين كلاسهايي به صور مختلفي بروز ميكند كه بعداً روي آن، صحبت خواهيم كرد.
در صحبتهاي زيادي كه با شاگردان پايههاي مختلف داشتهام اكثريت آنان روي حل تمرين اضافي تأكيد دارند. ميگويند اگر معلم مطالب گفته شده را به صورت تمرين يا سؤال اضافي به ما بدهد، تا ما نيز چند لحظهاي كه او سكوت كرده، بتوانيم روي گفتههاي وي فكر كنيم و خود را بيازمائيم كه تا چه حد مطالب را فرا گرفتهايم، آنگاه با آرامش بيشتري ديگر مطالب را پيگري ميكنيم. بچهها اغلب معتقدند درس بايد توأم با مثالهاي دلنشين و مسائل روزمره باشد، بيان قصهوار مطالب ميتواند در كلاس ايجاد علاقه به گوش دادن كند. بيان قصهوار همان موردي است كه قرآن در بسياري مواقع جهت جذابيت و مؤثر بودن آموزش خاصي استفاه نموده است. در غير اين صورت كلاس خشك و خستهكننده ميشود. من هم گاهي براي بيان مطلبي آن را در قالب داستاني ارائه ميدهم و عملاً ميبينم دقت بچهها بيشتر ميشود و مطالب را بهتر ياد ميگيرند.
نحوه فعال نگاهداشتن كلاس توسط معلم:
چگونه ميتوان كلاس پويا و پر تحرك داشت؟
جهت فعال نگهداري كلاس بايد مرتباً از بچهها كار كشيد. معلميني كه تمام مدت سخنران مطلق هستند معمولاً مواجه با كلاسي خوابآلود و بيتحرك ميشوند. خيلي ساده ميتوان جلوي اين كار را گرفت همانطوري كه از زبان خود بچهها شنيديم بايد آنها را وادار به فعاليت كرد با جملات سادهاي نظير: «خوب تا حال چه گفتيم»، «فكر ميكنيد بعد چه ميشود»، «كي ميتونه بگه»، «كي ميتونه سريعتر به جواب برسه»، «ميخواهم ببينم سرعت عمل كي بيشتره»، «تصور كنيد در اين شرايط هستيد چه ميكنيد» نظير اين پرسشها ميتواند باعث ايجاد كلاسي كاملاً فعال باشد چنين سؤالاتي با ايجاد حس كنجكاوي بچهها را وادار به تفكر بيشتر روي موضوع مينمايد به خصوص اگر محاسن مطالب يا كاربردهاي آنها در زندگي را بدانند در واقع ايجاد انگيزه براي فهم بهتر مطالب را كردهايم و اين باعث ميشود مطالب بهتر جا بيفتند و باور يادگيري و اعتماد به نفس و تسلط روي موارد درس داده شده ايجاد ميگردد. زيرا در اين موارد نتيجه آن چيزي نيست كه معلم بيان كرده باشد بلكه بچه تصور ميكند نتيجه همان چيزي است كه خود به آن رسيده است.
نكته مهم ديگر كه اكثريت نظريهها روي آن تأكيد داشتند، عدم تكرار بيش از حد مطلب است معلميني كه مطلب سادهاي را بارها تكرار ميكنند، باعث خستگي و بيحوصلگي كلاس ميگردند. روانشناسان معتقدند بيشترين گيرايي در يك سخنراني حدود بيست دقيقه اول ميباشد و معلميني كه تا ثانيههاي آخر كلاس موارد بسيار بسيار مهم را ميگويند بهتر است به حد كشش طبيعي كلاس نيز توجه داشته باشند.
برخي همكاران نظريه جالبي در اين مورد دارند آنها ميگويند سعي ميكنيم وقت خود را طوري تنظيم كنيم كه فشار كاري در اوايل وقت شروع كلاس بيشتر از اواخر باشد و در دقايق آخر به بچهها وقت آزاد ميدهيم تا اگر اشكال يا سؤالي هنوز برايشان باقي مانده با خيال راحت آن را بپرسند يا اينكه بتوانند مطالب تدريس شده را مرور كنند.
علل لزوم پرسش درس از ديدگاه بچهها و معلمين
در مورد درس پرسي، معمولاً همكاران و شاگردان اتفاقنظر دارند كه اگر اين كار انجام نشود عملاً كارآيي كلاس پائين ميآيد. شاگردان ميگويند اگر بهترين معلم را هم داشته باشيم ولي مرتباً درس را از ما نخواهد كار يادگيري بسيار مشكلتر است. البته هدف اصلي معلمين علاوه بر اندازهگيري ميزان برآيند ياديگري كلاس و وادار ساختن بچهها به تلاش جهت استمرار امر يادگيري، آن است كه درس به صورت شفاهي و با بيان خود دانشآموزان نيز تكرار شود تا هيچگونه ابهامي باقي نماند. كلاً ايجاد سؤال باعث تحريك حس كنجكاوي و حركت بيشتر براي يافتن پاسخ ميشود. معلم ميتواند تمامي مطالب مهم جلسه قبل را به صورت سؤالهاي عمومي در كلاس مطرح كند، تا كليه مطالب مرور شوند و كلاس آمادهي پذيرش درس جديد گردد.
فصل دوم بررسي موارد تربيتي در امر تدريس
بررسي لحن اداي مطالب از ديدگاه بچهها و معلمين:
نكته مهمي كه مطرح است لحن صداي معلم است. در اين مورد كه معلم نبايد يكنواخت صبحت كند، تقريباً همه اتفاقنظر دارند. معلم بايد در ضمن صحبت با تغيير لحن صدا، بلندي يا كوتاهي صدا، ايجاد مكث و سكوت، از يكنواختي صدا پرهيز نمايد. نكته ديگر مسئله صداي بلند در تدريس ميباشد شاگردان معتقدند برخي معلمين كه عادت دارند خيلي بلند تدريس كنند، آرامش كلاس را به هم ميزنند و توجه ما را به درس كاهش ميدهند. ما بعد از كلاس عموماً دچار گيجي، سر درد، خرد شدن اعصاب، عدم فهم كافي، ناراحتي گوش ميشنويم. در اين باب روانشناسان جمله جالبي دارند آنها ميگويند «صداي بلند را ميشنويم ولي صداي آهسته را گوش مي دهيم».
نحوه انتقال مطالب از ديدگاه قرآن
در تكميل توضيحات قبلي، از بهترين كتاب يعني قرآن كمك ميگيريم. خدائي كه ما را ساخته خود به طبيعت ما آگاهتر است. پس چه بهتر كه ارزندهترين طريقه آموزش را از قرآن بياموزيم.
در قرآن بسياري از آموزشها در قالب قصه بيان شده كه اين خود، گرايش ذاتي انسانها را به داستان نشان ميدهد. قصههايي كه از جاي جاي آن، مطالب وافري جهت ارزشهاي متعالي انساني ميبينيم. در قرآن قبل از آنكه انجام كار را از انسان بخواهد، خود آن را انجام ميدهد. آنجا كه ميفرمايد:
«خدا و ملائكش بر پيامبر درود ميفرستند. پس اي كساني كه ايمان آوردهايد شما هم بر او درود بفرستيد».
معمولاً در لحن صحبت قرآن به دنبال خواستن اجراي امري، زمينهاي كه ايجاد رابطه عاطفي براي شنونده نيز بنمايد، زمينه ايجاد رابطه عاطفي و علاقه به گوش دادن و محبت كردن را ملاحظه مي كنيم: آيا خدا تو را يتمي نيافت كه در پناه خود جاي داد او از شر دشمنانت نگهدري كرد و ترا در بيابان مكه ره گم كره (حيران) يافت (در طفوليت كه حليمه دايهات آورد تا به جدّت عبدالمطلب سپارد در راه مكه گم شدي، حليمه و عبدالمطلب سخت پريشان شدند و خدا زود آنها را به تو راهنمايي كرد و باز ترا فقير (الي ا...) يافت و (به دولت نبوت) توانگر كرد (و نعمت رسالت عطا نمود) پس (به شكرانه آن) تو هم يتيم را هرگز ميازار و فقير و گداي سائل از درت بزجر مران (بلكه به احسان يا به زيان خوش برگردان).
مثال ديگر را با آيه بيست و يكم سوره بقره شروع ميكنيم آنجا كه ميفرمايد: «اي مردم بپرستيد پرورشدهنده خود را تا پارسا و منزه شويد. يعني در حين امر به انجام كار، ايجاد رابطه عاطفي با پرورنده خود را ميبينيم و به دنبال آن دليل انجام كار (بپرسيد تا پارسا و منزه شويد) آورده ميشود.
لذا در خيلي موارد ملاحظه ميكنيم در حين آموزش خاصي، محاسن يا علل انجام كار خواسته شده نيز، ذكر شده كه باعث ايجاد انگيزه در جهت انجام كار ميشود.
نحوه برخورد معلم با دانشآموز (بعد عاطفي(
در صحبتهاي بسياري كه با دانشآموزان داشتهام بيشترين اهميت آنان روي همين مورد بود. شايد اين موضوع تأييد كننده نقش مهم ايجاد علاقه در جلب توجه دانشآموزان به درس ميباشد. بحث روي نحوه برخورد و چگونگي اخلاقيات معلم بيشترين موردي بود كه دانشآموزان پايههاي مختلف به آن ميپرداختند. بچهها ميگويند ما نياز داريم كه به ما اعتماد به نفس داده شود و براي ما ارزش قائل شوند. تجربه نشان ميدهد معمولاً معلميني كه چند سال تدريس با يك كلاس خاصي را به عهده دارند، شناخت بيشتري روي بچهها پيدا كردهاند. اين معلمان معمولاً شاگردان را به نام صدا ميكنند و چون به خصوصيات بچهها آگاهند، پس موفقتر از حالتي هستند كه بخواهند به عنوان تازه وارد و غريبه وارد كلاس شوند، و با نگاه ناآشنا به چهرهها بنگرند، لذا اين خود نمايانگر اهميت شناخت روحيه دانشآموزان در فهماندن درس ميباشد.
بررسي بهترين روشهاي تشويق و تنبيه
يكي از روانشناسان ميگويد به هر كس اظهار اطمينان كنيد سعي خواهد كرد كه خود را لايق آن سازد. يادم ميآيد شاگرد بسيار ضعيفي را به محيط مدرسه جديدش آوردند در جلسه اول معرفي او را به عنوان شاگرد زرنگ نشان دادند، و پيرامون اين معرفي هم روحيه خودش و هم برخورد كلاس با وي تغيير كرد و بعد از مدتي اين شاگرد ناموفق سابق، تبديل به فرد موفقي شد و سعي كرد لايق وضعيت خوب پيش آمده باشد.
رئيس شركتي ميگفت: اداره كردن مردمان راحتتر است، اگر شما را محترم بشمارند و شما هم نسبت به استعداد و لياقت آنان ابراز قدرداني و اطمينانخاطر نمائيد. خلاصه اگر مايليد يكي از خصلتها را در وجود شخصي تقويت كنيد و استعداد او را به فعليت رسانيد طوري برخورد كنيد كه گويي اين خصلت بالفعل از صفات ارزنده و ملكات غالبه اوست. خود بچهها در بررسي روشهاي تشويق و تنبيه موفق معتقدند: معلمي كه روحيه آنها را درك كند، با صحبتهاي موردي با افراد كلاس و نشان دادن اهميت به شخصيت بچه و تقويت اعتماد به نفس، باعث ايجاد علاقه در آنها ميگردد. ميگويند در اين صورت با كوشش بيشتري سعي ميكنيم رضايت او را به دست آورده و لايق اعتماد وي باشيم لذا چنين معلمي بهترين تشويق را در مورد ما به كار بسته است. به قول فردوسي:
كسي كش ستايش نيايد به كار تو او را به گيتي به مردم مدار
در مورد بهترين روش تنبيه تعدادي از همكاران متأسفانه اعتقاد به برخورد تند در اولين جلسه دارند از قبيل پاره كردن دفتر، اخراج از كلاس، ايستادن كنار سطل آشغال، استفاده از خطكش و... گروهي از همكاران نيز به عنوان حربه آخر از چنين روشي استفاده ميكنند. مصداق حديثي كه ميفرمايد:
«در صورتي كه پيشنهاد ما مؤثر نيفتاد، البته بايد به زبان شمشير قضاوت كرد. عرب ميگويد آخرين وسيله معالجه داغ كردن است».
اكنون ببينيم نظر خود شاگردان در مورد بهترين روش تنبيه چيست:
بچهها ميگويند بهترين روش تنبيه كم توجهي معلم به ما ميباشد. وقتي تمرين نگاه ميكند با دفتر ما كاري ندارد، سر كلاس درس اصلاً نگاهي به ما نمياندازد. ورقه امتحاني ما را نميگيرد و براي درس پرسي صدايمان نميزند. در آن صورت عذابآورترين لحظات را ميگذرانيم. برخي ديگر ميگفتند بدترين نوع تنبيه معلم همان چهره ناراحت وي است كه گاهي توأم با جملاتي نظير اينها ميشود «از تو توقع نداشتم»، «خيلي بيشتر از اينها انتظار داشتم»، «نا اميدم كردي».
نحوه تشويق موفق از ديدگاه روانشناسان:
گروهي از روانشناسان معتقدند تمجيد بايد واقعي باشد و آگاهانه و دقيق به كار رود و فقط هنگامي كه بچه كار موفقيتآميزي انجام داده از آن استفاده كنيم.
در مورد تشويق كردن دانشآموزان بايد در نظر داشته باشيم كه تشويقهاي ما بايد صميمانه و صادقانه و واقعي باشد. چون انسان ذاتاً از تملق و چاپلوسي منزجر است، لذا بايد عادلانه از كوچكترين پيشرفت آنها تمجيد نمائيم زيرا بهترين طريق تغيير احوال و روحيه انسانها همين روش است.
با جملاتي نظير: «ترا جواني هوشمند و لايق كارهاي بزرگ يافتهام» يا «ميدانم كه آينده تو روشن است» ميتوانيم در دل دانشآموز نور اميدواري بتابانيم و بگذاريم اعتماد به نفس وجود وي را منقلب نمايد.
متأسفانه گروهي از معلمين كم تجربه معمولاً در برخورد با نقاط ضعف شاگردان به شدت عصباني ميشوند و شماتت، يعني راحتترين كار را انجام ميدهند نظير: «تو هيچي نميشي» «بياستعداد هيچي نفهم» «مهماني آمدي» و... با وي برخورد شديدي دارند و ناخودآگاه باعث فلج فكري بچه ميشوند. شايد در اين لحظات فراموش ميكنند، اگر معلمي عصبانيت خود را بروز دهد در واقع شكست خود را امضاء كرده است. يك معلم عصباني در واقع نشان ميدهد قدرت خودداري ندارم و از كوره در ميروم، من قدرت كنترل خود را ندارم در حالي كه قويترين مردمان آنانند كه خشم خود را فرونشانند لذا چنين معلمي در واقع به ضعف خود اعتراف كرده است.
نحوه تشويق و تنبيه و برخورد با زيردستان از ديدگاه نهجالبلاغه:
راجع به تشويق و تنبيه و نحوه بروز احساسات ميفرمايد: «علاوه بر اين بايد دانست كه افراط در مهرباني رعيت را مغرور ميكند و به كبر و نخوتش سوق ميدهد، تا درجهاي كه كار را به جاهاي باريك بكشاند «اي پسر حارث در عمليات كاركنان حكومت خود نيك بازرسي و دقت كن. آنكه با فداكاري انجام وظيفه مينمايد، بايد قولاً و عملاً تشويق شود. حتي كوچكترين اقدام ستودهاش را هم نبايد نايده انگاشت و در مقابل بدكاران نيز لازم است، مطابق مقررات اسلام، انتقامكشي و كيفرجويي». اي مالك مبادا كه در حكومت تو خادم و خائن يكسان باشند. زيرا خادمي كه در ازاي خدمت خود مزد و رحمت نبيند، دلسرد و بيقيد گردد و خائني كه جزاي خيانت خود را حد كمال نيابد، كردار زشت خويش را با جرأت بيشتري تكرار كند» «هرگز مگو من مأمورم و معذور، هرگز مگو كه به من دستور دادهاند و بايد كوركورانه اطاعت كنم، هرگز طمع مدار كه تو را كوركورانه اطاعت كنند» «هرگز به پشتيباني مقام سروري، خود را بر ديگران تحميل مكن» اگر چنين گويي و چنان كني آيينه قلبت زنگآلود و تاريك ميشود، «مالكا، انصاف و عدل سرلوحه برنامه حكومت است» «اگر چنين نكني و همگان را با نظر مساوي ننگري، بر بندگان خداي ظلم كردي و خداوند توانا را به دشمني خود برانگيختهاي» «مالكا هر قدر كه خود را قادر و فعال ميبيني بياد آر خداوند از تو فعالتر و قادرتر است» در خاتمه اين قسمت جمله منتخبي كه ميتواند مصداق راه حل اكثر مسائل انسانها باشد، را پيش ميكشيم، آنجا كه ميفرمايد:
«ياد خدا خاطر را روشن كند و چراغ خرد را برافروزد و اشتغال هوس و غضب را فرو نشاند»
نحوه برخورد با شاگردان ناسازگار:
مهمترين موردي كه معمولاً در اداره نظم و انضباط كلاس با آن مواجه هستيم همين مشكل نحوه برخورد با بچههاي ناسازگار است. برخي دبيران به عنوان اولين قدم در مواجه با اينان از روش بيرون كردن شاگرد استفاده ميكنند. در حالي كه معلم در لحظهاي كه شاگرد را بيرون ميفرستد در واقع اعلام ميكند كه من تحمل مبارزه با تو را ندارم يا به بيان كوتاهتر آنكه ميگويد «در مقابل تو من با زندهام». خود دانشآموزان كلاس نيز اين روش را نشانه ضعف معلم خود ميدانند آنها به طور ناخودآگاه، احساس دلسوزي براي چنين شاگردي كه در جمع تنبيه شده را دارند. كه باز اين به نفع معلم نيست. پس چه بايد كرد.
به قول شاعر:
به شيرين زباني و لطف و خوشي تواني كه پيلي به موئي كشي
معمولاً ملايمت و خوشزباني خيلي بيشتر از غضب و درشتي در خلق نافذ ميافتد به قولي قطرهاي عسل بيشتر از خرواري زهر مگس را جلب ميكند پس اگر ميخواهيد كسي را با خود هم عقيده كنيد به ملايمت سخن آغاز كنيد و بكوشيد طوري صحبت كنيد كه طرف مقابل را مكرر به بله، بله گفتن وادار كنيد و طوري حركت كنيد كه هرگز كلمه نه را به زبان نياورد، در اين صورت طرف مقابل را براي پذيرفتن رأي و پيشنهاد خود، حاضر و آماده كردهايم. بايد به صورت اشاره افكار خود را در طرف مقابل القاء كنيم و بگذاريم به ميل خود به نتايجي كه ما ميخواهيم برسد. در واقع ميگذاريم او فكر كند كه بر حسب تصور خودش رفتار كرده است.تعدادي از همكاران معتقدند كه با عوض كردن جاي شاگرد ناسازگار و قرار دادن وي در موقعيت بهتر ميتوانند موفق باشند.آنان معتقدند بعد از اين كار، بايد به نحوي در آنها حس مسئوليت ايجاد كنيم به همراه تلفين اين جمله: «ميدانم از عهده آن بر ميآيي» كمكش كنيم تا بتواند خود را در جمع كلاس مطرح كند اين نياز طبيعي خود را به نحو مطلوبتري ارضاء نمايد و مسئوليتهايي از قبيل رهبري يك گروه كوچك علمي، يا ساخت وسيله كمك آموزشي، يا نقد و بررسي يك فيلم آموزشي، تصحيح برخي تكاليف را به وي واگذار كنيم. معلم بايد اين باور را در آنها ايجاد كند كه زندگي امروز ما تصويري از زندگي آينده است اگر امروز خود را درست بسازيم فرداي ما نيز به شكل مطلوبي ساخته خواهد شد. بايد به شاگردان نوجوان خود توضيح دهيم كه براي ساختن امروز دشمناني وجود دارند كه بايد آنها را شناسايي كنيم و در واقع بستري براي آينده بهتر فراهم نمائيم. برخي كارها ميتوانند اثرات بدي در زندگي ما و بهرهوري آينده كشور داشته باشند. در اين باره بايد ديد دشمنان يك دانشآموز چه چيزهايي هستند و چگونه آينده وي را تباه ميكنند بايد با شناخت دشمنان امروز و نابودي آنها بگذاريم فردايي زيبا انتظار ما را بكشد.
منابع:
روشهاو فنون تدریس ( حسن شعبانی)
کاربردروانشناسی در تدریس(محمد پارسا)
جمع آوری کننده: هادی اخلاقی
مقاله ی (2)
زبان عربي كاملترين زبان دنيا و يكي از زبانهاي زنده و رايج بين المللي بوده و از جهات گوناگون بر بسياري از زبانها برتري و رجحان دارد.
شمار كساني كه به زبان عربي سخن مي گويند حدود 300 ميليون نفر بوده و بيش از 1.000.000.000 نفر نيز به اشكال مختلف از اين زبان استفاده مي نمايند.
بسیاری از کشورهای خاورمیانه مانند عراق، سوریه، اردن وسعودي و... به این زبان سخن می گویند.
برای ايجاد ارتباط با این تعداد افراد که به این زبان سخن می گویند و نيز براي استفاده ازعلوم وايجاد ارتباط فرهنگي و تعامل علمي با آنها به آموختن این زبان نیاز داریم.
علاوه بر اين دلايل فراوان ديگري نيز وجود دارد كه ما را بر آن وا مي دارد كه در پي فراگيري اين زبان ارزشمند باشيم كه به اختصار به بيان چند دليل اكتفا مي كنيم:
1- زبان عربی، زبان دین ما است. و قرآن كريم كه پايه و اساس اسلام است به زبان عربي نازل شده است و خداوند متعال مي فرمايد (إنا أنزلناه قرآنا عربيا ...) لذا برای فهم معاني آيات قرآن كريم واستفاده صحيح از مطالب ارزشمند آن به ناچار بايد تسلط كافي و كامل به اين زبان پيدا كنيم
2- همچنين گنچينه روائي و حديثي ما و متون دینی وعرفاني ما به اين زبان نگاشته و تدوين شده است. پس براي فهم دقيق و صحيح روايات و احاديث منقول از معصومين عليهم السلام بي شك تسلط به زبان عربي ضرورتي اجتناب ناپذير خواهد بود.
3- يزرگان دین ما اعم از معصومين عليهم السلام و دانشمندان بزرگ اسلامي همه و همه سفارش کرده اند که این زبان را فراگیریم چرا كه احاطه كامل به اين زبان ما را به منابع غني علمي و معنوي گذشتگان رهنمون مي سازد.
حضرت امير مؤمنان عليه السلام مي فرمايد: (تعلّموا العربية و علّموها) عربي را فراگيريد و به ديگران فرادهيد. و نيز حضرت امام صادق عليه السلام مي فرمايد: (تعلموا العربية فإنها کلام الله الذی يکلم به خلقه) زبان عربي را فراگيريد كه زبان خداوند است و با آن با مردم سخن مي گويد).
4- زبان فارسي با زبان عربی درآميخته است بطوريكه اين دو از هم قابل تفكيك نيستند و براي فهم و درك صحيح و عميق بسياري از لغات عربي كه در زبان فارسي رايج شده اند نياز به يادگيري زبان عربي داريم. و تقريبا مي توان گفت هيچ جمله اي گفته نمي شود مگر چند واژه عربي در آن باشد و اين امر ارتباط تنگاتنگ زبان فارسي و زبان عربي را مي رساند كه باعث غناي بيشتر و زيبايي دلنشين تر زبان فارسي شده است.
بسياري از نويسندگان و شاعران قديم و جديد از واژه هاي زبان عربي در نوشته هاي خود استفاده كرده اند و اين اختلاط واژه ها باعث شيريني و شيوايي كلام آنان شده و تأثير سخنشان را دو صد چندان كرده است:
خوشا دمی که درآیی و گویمت به سلامت قَدِمتَ خیرَ قدومٍ، نَزَلتَ خیرَ مقام
مقاله ی (3)
1-معلم و دانش آموز ، باعث ایجاد انگــــــیزه ی یادگیری برقراری ارتباط عاطفی میان معلم و دانش می شود.
۲- یكی از عوامل مؤثر در یادگیری، انجام پیش مطالعه است ، یعنی درسی كه هنوز تدریس نشده است، مورد مطالعه ی قبلی دانش آموز قرار گیرد. داشتن اشتباه در این مورد ، امری طبیعی است.
۳- یادگیری كلمات جدید هر درس ، نقش بسیار مؤثری در فراگیری درس دارد. ترجمه ی متن درس و ترجمه ی جملات مربوط به تمرین ها ، در گرو دانستن معنی این كلمات است. برای خواندن كلمات جدید و یادگیری معانی آن ها ، دانش آموز در ابتدا به واژه نامه ی كتاب مراجعه می كند و از آن جا كه ممكن است ، برخی كلمات به طور كامل در واژه نامه ، علامت گذاری نشده باشند ، كلمات مورد نظر را در متن درس می یابد و با توجه به تلفظ صحیح آن ها ، معانی كلمات را با تكرار و تمرین مناسب در ذهن نگه داری می كند.
۴- پس از یادگیری كلمات جدید درس و اطمینان از یادگیری كامل آن ها ، وظیفه ی دانش آموز ، خواندن متن عربی و صحیح خوانی آن است. البته متن عربی درس حداقل یک بار باید پیش مطالعه شده باشد. متن درس هر چه بیشتر خوانده شود ، در یادگیری مؤثرتر است. در خواندن متن درس در دفعات پایانی ، دانش آموز معمولاً توانایی خواندن متن را به شكل صحیح پیدا می كند و چگونگی بیان جملات را درمی یابد.
5-پس از خواندن متن ، دانش آموز نسبت به ترجمه ی آن به فارسی اقدام می كند. برای انجام این كار ، دانش آموز ، علاوه بر دانستن معانی كلمات جدید ، باید معنی كلمات خوانده شده ی قبلی را نیز بداند. به عبارتی باید معنی هریک از واژه ها را بداند. برای دستیابی به معنی این كلمات ، بهترین كار ، مراجعه به این كلمات در درس های قبلی و یا كتاب های پایه ی اول و دوم است.
۶ – سعی شود جملات به فارسی روان معنی شوند و از حفظ كردن معنی جملات ، بدون دانستن معانی یكایک كلمات خودداری شود. زیرا این امر یكی از عوامل خستگی دانش آموز است و این كار نه تنها سودی برای دانش آموز ندارد ، بلكه باعث افزایش كار دانش آموز و كاهش كارآیی او می شود. زیرا معمولاً تعداد جملات از تعداد واژه ها بیشتر است و حفظ كردن معنی جملات سنگین تر از حفظ كردن واژه هاست.
۷ – دانش آموز ، پس از ترجمه ی جملات مورد نظر ، جهت اطمینان از پاسخ صحیح ، به پاكنویس خود مراجعه می كند و در صورت داشتن خطا ، مورد را ، بررسی و اصلاح می نماید. هنگام مطالعه ی پاكنویس ، جملات بعدی باید با وسیله ی مناسبی پوشانده شود تا چشم دانش آموز ، با آن ها برخورد نداشته باشد.
۸- قواعد درس در كتاب بسیار خلاصه است با توجه به شیوه های ابتكاری معلمان محترم – كه به طورجزوه در اختیار دانش آموزان قرار داده می شود – مورد بررسی قرار می گیرد.
۹ – پس از مطالعه و ترجمه ی متن و مطالعه ی قواعد ، به تمرین درک مطلب پرداخته می شود.
۱۰ – تمرین های بعدی با توجه به موارد گفته شده ، مورد بررسی و مطالعه ی دانش آموز قرار می گیرد.
۱۱ – از دانش آموزان خواسته می شود كه مطالب كتاب را در كتاب البته در برگه های الصاقی بنویسند تا در دسترس دانش اموز باشد.
۱۲ – كتاب های كمک آموزشی در درس عربی بر دو نوع اند: نوعی از آن ها ، متن درس ها را ترجمه كرده و پاسخ تمرین ها را در اختیار دانش آموز قرار می دهند. دانش آموزی كه از این كتاب ها استفاده می كند ، معمولاً قدرت تفكر خود را از دست می دهد و فقط به حفظ كردن پاسخ ها می پردازد. نوعی دیگر از كتاب ها ، با طرح سؤالات و پرسش ها ی مختلف ، باعث ایجاد تفكر در دانش آموز می شوند كه البته باید در انتخاب آن ها دقت كرد. ضمناً برخی از این كتاب ها به طرح مباحث خارج از كتاب می پردازند كه ضرورتی به مطالعه ی آن ها نیست.
۱۳ – در عربی دوم ، یادگیری درس اول از نظر قواعد ، اهمیت بسیار زیادی دارد. زیرا مجموعه ی این قواعد ، تشكیل دهنده ی تركیب جملات كه در درسهای ۹و۱۰ عربی اول است ، ضرورت دارد دانش آموز آن ها را بداند.
۱۴ – در عربی دوم ، یادگیری كل قواعد كتاب اهمیت بسزایی دارد و دانستن درسهای ۸ و۹ و ۱۰ ضروری است.
ادامه دارد!
۱۵ – برای حل بسیاری از تمرین های ترجمه ای در عربی دوم و حتی كنكورمی توان از درس اعراب فعل مضارع استفاده كرد و بطور كلی درس پركاربردی است.
۱۶ – در عربی سوم بعد از اعلالها بخش منصوبات ، بسیار مهم است. زیرا نه تنها در ترجمه ی متن ها به دانستن انها نیازمندیم ، بلكه برای قوی شدن تركیب به دانستن این قواعد احتیاج داریم.
۱۷ – در پایان پیشنهاد می شود كه دانش آموزان ، جهت بالا بردن كیفیت یادگیری ، در بحث های گروهی شركت نمایند.
۱۸-دانش آموزان كنكوری باید بدانند كه ۴۰%كنكور از سئوالات ترجمه ای می باشد و نكات ترجمه ای كتاب در حدود ۳۵ نكته راحت و قابل فهم میباشد كه با كمی تمرین وممارست می توانیدبه راحتی به این ۸ سئوال را پاسخ دهید.
*یه نکته دیگه اینکه در عربی دانستن نقش کلمات و توانایی تجزیه و ترکیب برای ترجمه خیلی مفید و پرکاربرده این رو از روی تجربه نسبتا زیادی که در سروکله زدن با تست های جورواجور کتاب های عربی دبیرستان دارم می گم مثلا وقتی فعل های معتلی که حروف مشابه دارند با تجزیه و ترکیبشون آشنا باشیم تشخیص فاعل به معنا کمک می کنه فعل هایی مثل دعا، وعد، عاد که می دونید ریشه هر سه حروف ع، و، د است ولی ترتیبشون فرق داره.
پایان
لینک دانلود:۱) روش تدریس و کلاس داری
پل ارتباطی با وبلاگنویس: